تو که مجنون نشدی تا بشوم لیلا من
روز و شب غرق سخن با همگان، الا من !
حتما اینگونه نوشتند که : " با هم نشویم"
ورنه کو فاصله ای از لب سرخت تا من ؟
عطر مردانه ی پیراهن تو کشت مرا
لرزه افتاد سراپام و شدم رسوا من!
اعتمادم به تو از هر بشری بیشتر است
وخت اثبات رسیده ست دگر ، حالا من......
کم کن این فاصله را ، هیچ مراعات نکن!
ترس در چشم تو پیداست گلم، اما من......
دستی از جنس نوازش تو به موهاااام بکش
آدمی تشنه ی ناز است، ببین! حتی من!
چه گناهی؟ تو مرا تنگ در آغوش بگیر
تن تو عین بهشت است، جهنم با من!
حد شرعی نشود مانع ما ، راحت باش!
محرمیت همه با خطبه که نیس، الزاما!!
عاقبت رام شدی ، از نفست سییر شدم
مرحبا بر چه کسی؟؟ حضرت شیطان یا من؟؟؟
از:
نفیسه سادات موسوی
- نویسنده : Tahereh.Jalali
- بازدید : 706بار
- انتشار : شنبه 9 خرداد 1394برچسب:نفیسه سادات موسوی, - 15:57